تحلیل اقتصاد اردبیل در مورد وضعیت آینده؛ اقتصاد معیشتی در معرض تهدید نیست، مردم نگران نباشند

چاپ

  :

شرایط جدید اقتصادی کشور پس از اعلام خروج ترامپ از برجام  در حالی که هنوز تحریم های اعلامی بازنگشته در ماه های گذشته اثرات روانی و اقتصادی انکار ناپذیری بر روی اقتصاد کشورداشته است، این تاثیر شاید بیش از همه در بازار سکه و ارز، خودرو و مسکن بیشتر به چشم می خورد، اما آنچه مسئولان و مردم را سردرگم نمود است افزایش روز افزون و خارج از پیش بینی های قابل درک در برخی بازارهاست که مسلما جنبه روانی دارد.

 در این مدت عده ای سودجو و ذی‌نفع، برای برجسته تر شدن نگرانی های مردم به قصد سود بیشتر افزایش قیمت ها یا با نیت های سوداگرایانه اقتصادی یا  با نیت های سیاسی تبلیغ کرده و به اظهار نظرهای دلواپسانه پرداخته اند؛ بسیاری از این مطالب با عناوین جعلی توسط سودجویان یا دشمنان در جهت ایجاد و تشدید روند افزایشی قیمت ها در بازار منتشر شده اند.
به عنوان نمونه، وقتی در بحبوحه نوسانات نرخ ارز، تحلیل یک کارشناس را برای سال ۱۴۰۰ یعنی ۳ سال بعد برمبنای پیش بینی دلار با قیمت ۲۵ هزار تومان می کنیم جای بسی شگفتی است و قطعا در قصد و نیت انتشار چنین تحلیل هایی در این مقطع می بایست شک و تامل نمود. فارغ ازمغرضانه بودن یا نبودن چنین پیش بینی هایی، متاسفانه همین پیش بینی ها و باز نشر آن در رسانه ها مورد سوءاستفاده سودا گران قرار می گیرد و چنان در افکار عمومی تاثیر می گذارد که به جای ۳ سال بعد در همین سال ۹۷  جو روانی ناشی از آن تحمل دلار ۱۵هزارتومانی و بالاتر را هم برای مردم عادی در ترغیب خرید و انباشت زیر بالشی آن آسان می کند.
اقتصاد اردبیل بر آن است با توجه به جو روانی ایجاد شده از بازشگت تحریم ها و نگرانی مردم از روند های آتی بازار و دغدغه های پیش روی که اغلب از بعد معیشتی برای مردم مطرح است به بررسی اجمالی اقتصاد معیشتی مردم در ماه های آتی بپردازد.

فروپاشی اقتصادی ایران و ونزوئلایزه شدن ایران محتمل نیست

از هم پاشیدن لجام گسیخته اقتصاد کشور با اعمال تحریم های دولت ترامپ ادعایی است که ابتدا می بایست آنرا از منظر اقتصاد سیاسی در موفقیت دولت ترامپ در به صفر رساندن فروش نفت ایران تحلیل کرد.

باید توجه داشت که در اصل معمار اصلی تحریم های سخت علیه ایران باراک اوباما بوده است نه دولت ترامپ، لذا آنچه مورد توجه ترامپ در بازگرداندن تحریم ها مورد توجه قرار گرفته است، اثرگذاری مدل تحریم های اوبامایی برای کشاندن ایران بر سر میز مذاکره است در این میان شاید اشاره صحیح حسن روحانی بر طمع ترامپ با حساب باز کردن بر روی جنس ناآرامی های دیماه ۹۶ را نیز می توان اضافه کرد.

اما آنچه مبنای اصلی این استدلال در مقاومت اقتصاد ایران در مقابل تحریم های جدید آمریکا است، تردیدهای جدی در همراهی جهان با ترامپ برای ساختن اجماعی جهانی است مشابه آنچه دولت اوباما پیش از برجام برای تحریم های ایران توانست ایجاد کند؛ مضاف بر اینکه ترامپ ادعای متوقف کردن کامل صدور نفت ایران تا حد ممانعت از صدور حتی قطره ای از نفت ایران را هم کرده است، دوم تردید بر روی کنترل نشدن احساسات ایرانیان در ایجاد اعتراضاتی مشابه آنچه در دیماه ۹۶ اتفاق افتاد است می باشد.

به راحتی می توان دید در همین قدم های اول عدم همراهی اروپا به عنوان متحد سنتی امریکا در کنار چین و روسیه و عدم همراهی اقتصادهای مهم نوظهوری همچون هند و ترکیه، شکافی عمیق و چالشی تقریبا غیر قابل کنترل برای امریکا برای موفقیت تحریم ها ایجاد نموده است که طبیعی ترین نتیجه آن ایجاد زمینه دور زدن راحت تر تحریم ها از سوی ایران خواهد بود.

 از سوی دیگر ایرانیان به عنوان ملتی صبور و تیزهوش همواره نشان داده اند در منطقه ای پر خطر و آشوب چون خاورمیانه با رویکردی تحمل آمیز، امنیت را مهم ترین اولویت خود قلمداد می کنند لذا حساب باز کردن بر روی تنگناهای اقتصادی برای بدتر کردن شرایط توسط خود مردم چندان محاسبه قابل اعتنایی نیست.

اما تغییر سبک زندگی ایرانیان در سالهای گذشته بر اساس آمارهای موجود نیز چیزی نیست که علائمی از فروپاشی اقتصاد معیشتی کشور را بر اساس تامین نشدن خواست های اقتصادی مردم نشان دهد، بر اساس آمار بانک مرکزی در گزارش‌های سالانه خود گروه‌های هزینه‌ای سالانه هر خانوار را به ۱۲ گروه کلی تقسیم می‌کند. این ۱۲ گروه به شرح زیر است:

۱-خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها۲- دخانیات ۳- پوشاک و کفش ۴- مسکن، آب، برق و گاز وسایر سوختها ۵- لوازم، اثاث وخدمات مورد استفاده درخانه ۶- بهداشت و درمان ۷-حمل ونقل ۸- ارتباطات ۹- تفریح و امور فرهنگی ۱۰- تحصیل ۱۱- رستوران و هتل ۱۲- کالاها و خدمات متفرقه

به این معنا که بودجه سالانه یک خانواده ایرانی در هر سال صرف این ۱۲ گروه اصلی می‌شود. حالا نکته مهم و اساسی در این بحث این است که  بررسی ۱۰ساله (۱۳۸۶ الی ۱۳۹۵) نشان دهنده تغییر جهت سبک زندگی در ایرانیان به سوی تامین حداقل های و نیازهای اساسی است، به طوریکه میزان هزینه‌کرد خانواده‌ها در این ۱۲ گروه نشان می‌دهد که سهم گروه‌هایی که نیازهای اصلی و اساسی خانواده‌ها مانند خورد و خوارک، مسکن، پوشاک و بهداشت درمان را تامین می‌کنند طی ۱۰ سال اخیر بالاتر رفته است و همزمان سهم گروه‌های هزینه‌ای که نیاز های اصلی و اساسی نیستند مانند تفریح، لوازم و اساس منزل، رستوران و هتل، تحصیل و… رو به کاهش است.

به بیانی ساده‌تر، قناعت به سبک زندگی ایرانی وارد شده و مردم از هزینه نیاز های غیر ضروری خود زده‌ و بیشتر خرج نیازهای اساسی خود مانند خوراک و پوشاک و مسکن می کنند. این واقعیت مهم در آمار ۱۰ ساله بانک مرکزی از متوسط هزینه خالص سالانه یک خانوار دقیقا در نقطه مقابل بروز اعتراضات غیرقابل کنترل در صورت تامین اقتصاد معیشتی مردم در قالب تامین کالاهای اساسی  است.

از همین روی بر اساس سیاستهای اصولی دولت، کالاهای اساسی با نرخ ۴۲۰۰ و کالاهای دیگر با ارز ثانویه ۸۰۰۰ تومانی وارد کشور می شوند. برخی کالاها خروجش از کشور ممنوع شده و برخی هم که ورود آنها ممنوع است. کالاهای ممنوع الخروج کالاهای اساسی ضروری و کالای ممنوعه وارداتی عموما کالاهای غیرضروری و لوکس هستند.

  از ۵۴ میلیارد واردات سال ۹۶، حدود کمتر از ۴ میلیارد دلار کالاهای لوکس بوده که خودروهای وارداتی یکی آنهاست لذا گرانی خودروهای خارجی ممکن است به چشم بیاید اما نقش سرنوشت سازی در معیشت و اقتصاد کشور ندارد.

 بر اساس این سیاست می توان ادعا کرد هیچ کالایی بجز کالاهای قاچاق به کشور با ارز بازار آزاد وارد نمی شود پس می توان نتیجه گرفت واژه فروپاشی اقتصادی کاملا روانی است وساخته سوداگران و بدخواهان و دشمنان مردم است در اصل، این اقتصاد قاچاق محور و غیر رسمی است که با محدودیت دسترسی به دلار ارزان تحت فشار قرار گرفته و در صورت تداوم تامین کالاهای اساسی از مبادی رسمی تقریبا به صفر خواهد رسید. تنها نقطه قابل توجه تامل از واقعیت اقتصادی کشور سهم برخی کالاهای پر مصرف قاچاق در سبد مصرفی خانوار است که می بایست به سرعت احصاء و تامین گردد.

در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد مبادلات ارزی با نرخ ۴۲۰۰ و ۸۰۰۰ تومان صورت می گیرد و ملاک ارزیابی اقتصاد کشور این ارزها هستند. و به جرات می توان گفت ارز بازار آزاد با قیمت های ۱۳-۱۴هزار تومان و احیانا بالاتر فقط برای هزینه های مازاد مسافران و مصرف زیر بالشی برخی از مردم است. پس این قیمت ها هیچ تاثیر واقعی بر وضعیت اقتصاد کشور ندارد ارز آزاد گاه بدون حتی ۱ دلار معامله در بازار افزایش چند صد تومانی راتجربه می کند اما حجم معاملات بسیار محدود است.

از سوی دیگر تحلیل واردات سال۹۶ نشان می دهد از ۵۴ میلیارد دلار واردات کشور ۵۷ درصد واردات مان به مواد اولیه واسطه‌ای که مورد نیاز کارخانه‌هاست، باز می گردد که در سال های گذشته تا حدود ۶۰ الی ۶۵ درصد نیز نوسان داشته است همچنین حدود ۱۵ درصد کالاهای سرمایه ای وارد شده است و البته آن بخشی که جزء قطعات بوده در تقسیم بندی قرار نگرفته اند اما اگر بخواهیم کل کالاهای صنعتی و ماشین آلات را در نظر بگیریم رقم بالاتر می رود اما نزدیک به ۱۸ درصد کالاهای مصرفی وارد کرده ایم و حدود ۱۰ درصد نیز در طبقه بندی سایر کالاها قرار می‌گیرد لذا با مرور این آمار با توجه به اینکه نیازهای اساسی کشور با تامین ۱۵تا۲۰میلیارد دلار در سال قابل تامین است به جرات می توان گفت عمده اثر مهم تحریم هایی اعمال شده بر روی بخش توسعه ای و رشد اقتصادی کشور خواهد بود نه اقتصاد معیشتی مردم.

البته می توان ادعا کرد در بدترین شرایط نیز تامین ۱۵تا ۲۰میلیارد دلار برای کشوری با ظرفیت های ایران در شرایط عدم انسجام و اتفاق حال حاضر جهانی برای اعمال تحریم های یکجانبه ترامپ علیه ایران شرایط غیر قابل تحمل و دست نیافتنی نیست.

البته این تحلیل در صورت عدم انسجام داخلی در مقابل فشارهای خارجی غیر قابل پیش بینی است، چرا که کار عده ای در کشور مصداق کامل بر شاخ نشستن و بن بریدن است، بخصوص در تداوم کارشکنی عده ای دلواپس که اغلب متظاهرانه طمع قدرت دارند و با سوء استفاده از وضعیت موجود قصد ضربه زدن به دولت را دارند غافل از شرایط خاص کشور وضعیتی غیر قابل پیش بینی که ممکن است از سقوط دولت بوجود آید.

اما در آخر نکته ای که اخیرا دیده می شود مقایسه کشور با وضعیت کشور ونزوئلا، مقایسه ای هدفمند و توهم زا از سوی دشمنان که از چند ماه پیش شروع شده و برخی آگاهانه یا ناآگاهانه به آن دامن می‌زنند.

این موضوع زا در یک جمله می توان گفت و خیال همه را راحت کرد چرا که نه از لحاظ درآمدی و نه از نظر قابلیت‌ها، ظرفیت‌ها، نیروی انسانی و ظرفیت های فکری و فرهنگ، تمدن و کلیات اقتصاد شباهتی میان ایران و ونزوئلا وجود ندارد مگر علاقه غیر منطقی روسای جمهور سابق دو کشور بهم که اگر آن هم نبود مسلما ونزوئلا امروز هیچ مفهومی در ذهنیت ایران و ایرانی نداشت تا قرینه سازی آن تاثیر روانی ایجاد کند.

 همانگونه که مشابهت سازی شیلی، اروگوئه و السالوادور و نیکاراگوا و بولیوی مقاطع تاریخی، هیچگاه تاثیری بر فرهنگ وسیاست ساختارهای اقتصادی مان نداشته، ونزوئلا نیز به زودی تاثیر خود بر افکار عمومی کشورمان را از دست خواهد داد و بوسه های خاطره انگیز معجزه هزاره سوم نیز از خاطر اذهان پاک خواهد شد.

تم