تابلوهای بی سامان محراب توبه گردشگران

چاپ

  :

مسلما اگر برای اولین بار وارد جاده های شهر یا استانی می شوید تابلوهای راهنمای جاده ای نه تنها نقش مهمی در مسیریابی شما دارند بلکه اگر به قصد گردشگری وارد مسیر شده باشید در تصمیم گیری های سیاحتی و اقامتی و انتخاب هایتان تاثیر بسزایی خواهند داشت.

حال با این استدلال واقعی نگاهی گذرا به تابلوهای مسیریابی استان که گاه از ظاهر آن نیز این پیام می رسد که سالهاست رسیدگی، نوسازی و بازنگری در آن صورت نپذیرفته است می تواند حاوی نکاتی باشد که حداقل در این مقطع در چارچوب های توسعه ای و هدفگذاری های اقتصادی استان نمی گنجد.

در چند رشته مطلب با مشاهده میدانی سعی خواهیم نمود بررسی هایی در شیوه تابلو گذاری جاده های اصلی استان که گاه موجب سرگردانی و حیرانی و حتی گم راه شدن گردشگران شده است را مورد نقد قرار دهیم از همین روی در اولین مورد این مشاهده نگاری راه اصلی ورودی استان از سوی پایتخت را مورد بررسی قرار داده ایم که اولین مسیر گردشگرانی است که با خودرو شخصی از مسیر تهران و از طریق جاده سرچم وارد استان اردبیل می شوند.

بی گمان اگر گردشگری را یک محور توسعه اقتصادی برای استان معرفی نماییم می بایست علاوه بر توجه به زیرساخت ها که در جاده سرچم در کمترین حد ممکن از آن بهرمند هستیم به الزامات و جزئییاتی نیز در آن توجه کنیم.

مسلما هدایت گردشگران می بایست هدفمند و بر اساس رویکردهای محوری مناطق اصلی هدف گردشگری استان برنامه ریزی شود تا نه تنها راهنمایی مفید صورت پذیرد بلکه جنبه های تبلیغی ارسال پیام با هدف دیده شدن و ثبت در ذهن مسافران از طریق تابلوهایی که نصب نموده ایم تامین شود.

با این رویکرد منطقی توسعه ای و اقتصادی دیدن نام و مسافت اردبیل به عنوان مرکز استان قطعا در تابلوهای راهنما امری بدیهی است اما متاسفانه در این تابلوها نام و نشانی از دو مرکز مهم دیگر گردشگرپذیر استان، سرعین و مشکین شهر دیده نمی شود اصولا بودن این دو نام در تابلوها حتی شهرهای دیگر استان از بدو ورود به استان در ذهن مسافران مقاصدی را ثبت می نماید که از نقطه نظر نورومارکتینگ اثر روانی احساس دسترسی ونزدیکی در آنها ایجاد می نماید و تاثیری که برای هدفگذاری مقصد بعدی در ایشان ایجاد خواهد نمود غیر قبل انکار است.

از این که بگذریم در مشاهده شیوه تابلوگذاری فعلی در این مسیر است تابلویی در مسیر جلب توجه می نماید با آدرس دهی تبریز ۳۱۵کیلومتر، نگارنده بدون ورود به رقابت های منطقه ای این دو شهر مهم شمالغرب کشور تنها از موضع مشاهده ای سعی در به نقد کشیدن ضرورت و توجهی که این تابلو در ورودی مسیر اردبیل جلب می نماید  دارد.

بی گمان تبریز مهم ترین شهر شمالغرب و حتی غرب کشور است و همگی ما بارها و بارها جهت امورات مختلف مراجعات و سفرهای زیادی به تبریز داشته و داریم حتی نبودن نام اردبیل به عنوان مقصد بعدی در خروجی آزاد راه تبریز- زنجان که معمولا مرسوم است در خروجی های جاده های اصلی کشور مرکز استان بعدی ذکر شود هم مدنظر نیست همه به چشم دیده و می بینیم که در خروجی آزادراه تبریز تابلو خروجی بستان آباد و سرعین را نشان می دهد.

حال سوال ایجاد شده دروجود تابلو تبریز در جاده سرچم که مسیر معمول تبریز هم نیست نشان می دهد که استانمان بسیار کریمانه تر با همسایه بزرگتر خود رفتار می کند.

کار به همین جا ختم نمی شود دیدن تابلو هایی تقریبا متعدد با آدرس دهی به سوی گیلان از مسیرهایی ناشناخته که گاه با کج کردن راه به آن مسیر چنان مسافران را غافلگیر می نماید که در مواردی نگارنده به گوش خود شهادت بر توبه تکرار تجربه آنرا از گردشگرانی شنیده است که حس فریب خوردگی از تابلوهای راهنما به ایشان دست داده است.

از نقطه نظر اقتصادی وجود نام شهرهای گیلان در ورودی استان جایی که می بایست برنامه ریزی هایمان را برای افزایش مدت زمان اقامت گردشگران و هدایت آنها بسوی مراکز مهم توریستی مان برای انتفاع بیشتر مردم استان فراهم نماییم هم بار روانی برای انتخاب مقصد بعدی با کم کردن زمان اقامت در استان برای گردشگران ایجاد می نماید هم با این تابلوها و نام ها ماندگاری تبلیغاتی در ضمیر ناخودآگاه مسافران می سازیم.

تابلو ماسال، بندرانزلی، ماسوله بعد از تونل های سرچم از این دست تابلوهاست یا تابلو سه راهی فاراب که رشت، اسالم و بندرانزلی و حتی ماسال را آدرس دهی می کند در حالی که حتی یک تابلو با ذکر مسافت ها و آدرس دهی های مشکین شهر و سرعین و پارس آباد و سایر شهرهای استان را در این مسیر نداریم بجز تابلو نشان دهنده گمرک بیله سوار که ماهیت آن هم هدایت به سوی خروجی است یا حتی تابلو رنگ و رو رفته آدرس دهی دریاچه نئور در مسافت۳۰کیلومتری در حال پاک شدن است یا حتی عدم توجه در راهنمایی درست جاده اصلی، جدید و قدیم خلخال است که همه را در انتخاب مسیر سردرگم می نماید.

شاید عده ای بر این نوشته نقد نمایند که هدایت گردشگران به سوی این مسیرها نیز به جهت عبور مسافران از مناطقی از استان بخصوص در نقاط محروم جنوب استان خالی از منافع اقتصادی برای آن مناطق نیست اما نگارنده براین اعتقاد است که باید نگاه مان کارشناسی و بر اساس نگاهی توسعه ای و برنامه ریزی شده باشد مسلما تعیین مقاصد هدف گذاری شده موجب رونق،  و رونق اقتصادی متضمن سرمایه گذاری بیشتر است.

عبور مسافران از مسیر، چیزی نیست که متضمن تامین اقتصادی باثبات در صنعت گردشگری قلمداد شود چنانکه اگر اینگونه بود خود جاده سرچم با آن حجم خوردوهای عبوری از آن بی بهره نمی ماند، لذا هدایت  مسافران به سمت مقاصد پررونق تر اقتصادی شهرهای گیلان نقض غرض در برنامه ریزی برای توسعه گردشگری در استان است و تغییر دادن مسیر مسافران به سوی جاده هایی که نبود امکانات و حتی کیفیت مناسب گاه آنرا به خاکی می گراید و گاه صعب العبور و ترس آور نتیجه ای قابل قبول برای صنعت گردشگری استان دارد از این روی نتیجه عدم توجه به تابلوهای راهنمای مسیرهای جاده ای بدون توجه به هدفگذاری های گردشگری در استانی است که توسعه گردشگری را به همت مسئولین خود محور توسعه و ایجاد اشتغال پایدار قرار داده است شرایطی است که امروز در بهترین تعبیر شاید آنرا بتوان نابسامانی در تابلو های راهنمای مسیر ورودی استان عنوان نمود.